خـاطــرات بانــوی بـــرفی

1440

امروز به خواهر شوهرم زنگ زدم و حرفای مامان باباشو گفتم بیچاره دلش ازمن پرتر بود وجلوی من حفظ ظاهر میکرد این شد که یکم واسم درد دل کرد حدود یه ساعتی حرف زد بعدش که قطع کردحس خوبی اومد سراغم  نمیدونم چرا ولی بازم غذایی که دوست داشتم با سالاد و کیک و ژله درست کردم وقتی تموم شد نمازمو خوندم بعد نماز اون خوشحالی تموم شد و تموم چیزا که درست کردم دست نخورده مونده خدایا این مشکل نمیذاره خوشحال باشیم تمومش کن امروز هشت روز شد واگه من گاهی میخندم به خاطر دخملیه ازت خواهش میکنم کمکم کن خدایا چرا ما اصلا چرا بنده های بی گناهت؟

دوشنبه ۲۵ بهمن ۹۵ , ۱۶:۵۰ سپیده مامان درسا
توکل به خدا کن عزیزم ان شالله حل میشه
🙏🙏🙏
بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد
Designed By Banooye Barfi ...