خـاطــرات بانــوی بـــرفی

ازدواج!

چرا پسرا اینطورین😡😳

یه پسری بود داخل فامیل زمانی که من مجرد بودم اومد خواستگاریم چیزی حدود هفت سال پیش بهش گفتیم نه 

بعد واسه دختر عموم 

بعدش واسه دوتا از نوه دایی های بابام

بعد واسه خواهر خودم😳

هیچکدوم مثبت نشد حالا بماند که اون وسطا واسه چند نفر دیگه هم رفته

بعد الان یه دختری بهش جواب داده تموم عکسای پرووفایلش شده تو زندگی منی،تو عشق منی و...

من مخالف این نیستم که چرا اینطوریه ولی حداقل بزار دوماه بگذره دوبار ببینیش بعد این حرفا رو بزن تازه جالبش اینه که این دختر رو اصلا نمیشناخت خواهرای من بهش معرفی کردن بعد خواهرم میگه دختره رو دیدیم بهش تبریک گفتیم صورتشو برگردوند اصلا حرف نزد😳

یه فامیلی هم داشتیم همه جا پر کرده بود که عاشق خواهر منه و دو سالی هم سر حرفش بود و یه دفعه رفت یه دختر دیگه رو گرفت بعد گفتن چند ساله عاشق هم هستن 😳

بعد حالا زنش هی حرفای کنایه دار میزنه و یه طوری نگاه میکنه انگار خواهر من در حسرت زندگی اینه😳

بعد بعضیا میان خواستگاری میگن کسی نفهمه ما اومدیم واسه دخترتون 😳😐

خوب آدم به اینا چی بگه!؟

یه نفر اومده بود خواستگاری بعد نمیگفت واسه کی!؟

تو زن کی میشدی!!!؟

یکیشون اومد چون داخل خونه راهشون ندادن ده روز بعدش با یکی دیگه عقد کرد!!!

یکی میگه دختر خونه ی باباش نره!‌!!!

هزارتا مسخره ی دیگه

رمز اخرین پستت عزیزم؟؟؟
❤❤❤
ب من رمزندادی گلم
❤❤❤
مرسی الی جان...
به نطر خودمم از عمد اونو خریده بود....
قیافش کلی حرص داشت و نمیدونم چرااااااااا
من دوماه بود ندیده بودمش نمیدونم چرا اینقدر عقده ای تشریف داره
به نظر من بیشتر زیر سر خواهر شوهر بوده چون قبلش رفته بود تهران
انقد از این جو گرافتناشون بدم میاد مثه مادرشوهر من😳
رمز پست بالا عشقم
❤❤❤
رمزت چیست آیا؟
❤❤❤
سه شنبه ۱۴ آذر ۹۶ , ۱۴:۱۵ انتخاب هایم مرا به اینجا رساند
اوه اوه عجب اوضاعی بوده
خدا عاقبت همه رو ختم به خیر کنه
سلام سپیده جون...
خوبی؟
آره اوضاعشون خیلی خراب بوده خدا بهشون رحم کنه
خوب شد که آدرس گذاشتی نتونستم آدرست رو پیدا کنم تاریخچه پاک شده بود
چ جالب شد قضیه خخخخ
خداروشکر شما جواب مثبت ندادی بهش
به قول معروف ش ا ش تند زود بند میاد:/
منظور اونی که گفته نگید اومدیم خاستگاریو هنوز متوجه نشدم
واقعا بدم میاد از این پسرایی که جو میگرتشون 
آره والا😀
خودشون رو خیلی سطح بالا میدونستن فکر میکردن من منتڟرشون بودم و نه نمیگرفتن وقتی نه شنیدن این حرفو زدن که هر جا رفتن بگن خواستگاری نیومدن😠
سلام اومدم بپرسم کجایی که دیدم نوشتی شوهرجانت خونه بوده.
وقت کردی بنویس.
آره عزیزم خونه بود میام مینویسم
همسر خودش هم اصلا اهل دنیای مجازی نیستش
حتی ایمیلم نداشت و من برای راحتی کارش با کلی ترفند براش ساختم
شوهر منم اهلش نیست واسه همین بعضی وقتا بدش مبیاد منم بیام
کجایی دختر خوب
خیری ازت نیست
همین جا عزیزم 
میخونمتون اما تا میام کامنت بزارم شوهری یه امری داره
شنبه ۱۱ آذر ۹۶ , ۱۱:۴۹ بانوی تیر ماهی
کجایی بانو ؟؟؟؟؟
شوهری این چند روز خونه بود وقت نمیشد زیاد بیام 
میام عزیزم
سه شنبه ۷ آذر ۹۶ , ۱۰:۱۳ سپیده مامان درسا
بابت خصوصی هم ممنون عزیزم .
خواهش عزیزم😘😘
سه شنبه ۷ آذر ۹۶ , ۱۰:۱۱ سپیده مامان درسا
همه یه چند تایی دارن از این آدمها دور و اطرافشون ، واقعا چی با خودشون فکر میکنن اینااااااااااااااااااااا ...
نمیدونم والا دیگه نمیگن هر کسی واسه خودش شخصیت داره😠
ولی این پسر عمه منم همینطوری بود
اول خواستگاری خواهر بزرگم
بعد خواهر دومی
بعدم خواهر چهارمین
بعدشم دختر خالم

بهش گفتیم قاسم بای اون یکی دختر عمه رو بگیر ، میگفت من اون ذهن گشاد نمیخوام....
بعد یکسال با همون دختر عمه ذهن گشاد ازدواج کرد
وای من موندم خجالت نمیکشن این همه داخل فامیل چرخ میزنن
بعضیا دیگه شورشو در میارن
پسر عمه منم وقتی فهمیدن جان اومده خاستگاری کشته مرده من شد .. حالا تا قبل از اون فقط چندبار لفظی عمه ام از بابام خواستگاری کرده بود حتی یک بارم به مناسبت خواستگاری نیومدن خونمون ...اونوقت وقتی فهمید جان رو .... زنگ میزد که اره بهترین بنز و خونه به نامش میزنیم علی میگه اگه این نشه دیگه زن نمی گیرم و بعدتر که دیگه اوکی دادیم بهدجان عمه ام زنگ زد و کلی نفرین کرد که کاش بدبخت بشن و دخترتو بندازن تو خیابون 😂 .... الانم هنوز زن نگرفته و هروقت میریم خونه همدیگه منو با نفرت نگاه میکنن حتی جان متوجه شده ... تیک عصبی هم گرفته ابروهاشو میکنه که میگن مقصر منم 😂
حالا فکرشو بکن باهاشون به مشکل میخوردی کل فامیلیت به هم میخورد 
اتفاقا عمه ی منم خیلی منو دوس داشت پسرشم میخواست ولی من نمیخواستم
اما چیزی نگفت فقط دوس داشت عروسش بشم
وای فری کلی به حرفای عمه ت خندم گرفت 
عمه خودم خیلی مهربونه
یادته گفتم کاش در آینده برا بچه هامون تست اعصاب و روان تو ازدواج اجباری بشه برای همیناست
منم یه خواستگار داشتم که جواب رد دادم بعد داداش همین آدم اومد خواستگاری آبجیم سه سال هم منتظر بود الان هم ازدواج نکرده کلا وقتی من این خانواده رو رد کردم دیگه دو باره اومدنشون اشتباه بود ،الان هم چون فامیل دور بودیم با مامانم اینا حرف نمی زنن خخخخ
آره واقعا با این وضعیت احتیاج هست :))
نمیدونم چرا فکر میکنن اگه ما رد دادیم خواهرامون قبول میکنن
وای حالا اینا که حالا با ادم حرف نمیزنن اگه تو زندگی اتفاقی میفتاد حتما خون در میومد :((
ماشاالله به این همه اراده😁
چرا کسی نفهمه؟که کسی نفهمه اینا شونصد جا خواستگاری رفتن؟عجباااا
قدیما چقد خوب بود،الان خیلی بد شده همه چی.
آره خیلی قوی بوده😀
چون اگه جای دیگه رفتن بگن ما تا حالا واسه هیچ دختری نرفتیم
اره قدیما خیلی خوب بوده :)))
ملت رد دادن :)))
آره والا :))))
يكشنبه ۵ آذر ۹۶ , ۱۳:۲۲ محمدباقر قنبری نصرآبادی
ان‌شاءالله چشم
:-)
از زاویه‌های دیگر هم بخوانیدش خب!
از چه زاویه ای!؟
يكشنبه ۵ آذر ۹۶ , ۱۲:۱۵ بانوی تیر ماهی
به اینا باید گف فازت چیه عزیزم ؟ :-))
خب درسته نمیگم فلانی اومده خواستگاری دخترم اما واسه اینکه بدونم جوابم مثبته یا منفی باید طرف رو بشناسم یا نع ؟ :-))
ایشالا پسره خوشبخت بشه ^ـ^
والا :))
این دیگه خیلی تابلو بود آخه من زن کی میشدم :/
ایشالا...
خداروشکر از شماو اقوام شما دختر نگرفت بعضی پسرا بچه ن ،من مفهوم پروفایلُ نمیفهمم شده آلبوم خاطرات و خانوادگی یه روز با دنیا قهرن یه روز با عاشق همه چی...
منم شنیدم بعضی ها یه جوری میرن خواستگاری که از صدتا توهینم بدتر به خانواده دختر با کلی منت و قایم موشک بازی
خداهدایتشون کنه
اره شصت سالشونم که بشه بچه ان باید بهشون بگی چیکار کنن
هر جا میبینی پر از این عکسا😳
خیلی از این موقعیت ها داشتم اینا هم مال خودم بود  که تعریف کردم 
اینا فقط زن میخوان هیچی از زندگی نمیفهمن
يكشنبه ۵ آذر ۹۶ , ۰۴:۴۹ محمدباقر قنبری نصرآبادی
اوه‌ه‌ه
:-)
کل متن را خواندم...
:-))
حقیقته دیگه!!
شما که خوندی رعایت کن
بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد
Designed By Banooye Barfi ...