خـاطــرات بانــوی بـــرفی

دلتنگی...

دلم واسه دوران سحر خیزی تنگ شده 

چقدر خوب بود شب ها زود خوابیدن و چه بهتر بود صبح زود بیدار شدن و سر حال بودن 

نون پنیر و چایی شیرین  خوردن😍

تنها صبحونه ای که دوست داشتم

وبیشتر دلم واسه این صبح هایی که خونه ننه بیدار میشدم در رو باز میزاشت و با نگاه به باغچه ش کلی حس خوب میداد مخصوصا درخت گل محمدی

صبحونه آماده میکرد با استکان های کوچولوش 

و من همیشه شاکی بودم چرا چای کوچیک 

و ننه دوباره واسم چای میریخت😔

خیلی دلتنگ اون روزام 

حال و هوای این چند ماه دلتنگیه

برای ننه و عمو 

کاش به خوابم میومدن تا این دلتنگی رفع بشه اما نمیان

حس خوب اون روزها هنوز دلتنگم میکنه

+داخل اصفهان بیشتر  قدیمی ها میگفتن ننه

+دخملی میگه مامان جون 

+چند ساله دیگه صبحونه نمیخورم

بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد
Designed By Banooye Barfi ...