خـاطــرات بانــوی بـــرفی

خواب...

خواب دیدم مامان بزرگم حالش خیلی بد بود همونطوری که داخل بیمارستان دیدمش نمیتونست حرف بزنه فقط با چشماش بهم التماس میکرد که کمکش کنم 

تو خوابم به همین حالت بود

یه حالت التماس که فقط عموم زنده بمونه 

منم تو خواب از اینکه میدونستم عموم میخواد بره گریه میکردم

خیلی خواب تلخی بود 

ولی کاش فقط خواب بود 

وقتی از خواب پریدم صورتم خیس شده بود پاشدم که عمو رو بغل کنم ولی نبود...

الان  ده ساله که عمو نیست

خیلی زیاد دلتنگشون هستم .......

از اینکه رفتم بیمارستان و مامان بزرگم رو دیدم خیلی پشیمونم 

دوس دارم آخرین تصویرم از عزیزام بهترین تصویرشون باشه...

تنها خوبیش این بود که عمو رو دیدم الان حالم بهتره

روحشون شاد 💐💐💐
مرسی عزیزم❤❤❤
بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد
Designed By Banooye Barfi ...