خـاطــرات بانــوی بـــرفی

1440

امروز به خواهر شوهرم زنگ زدم و حرفای مامان باباشو گفتم بیچاره دلش ازمن پرتر بود وجلوی من حفظ ظاهر میکرد این شد که یکم واسم درد دل کرد حدود یه ساعتی حرف زد بعدش که قطع کردحس خوبی اومد سراغم  نمیدونم چرا ولی بازم غذایی که دوست داشتم با سالاد و کیک و ژله درست کردم وقتی تموم شد نمازمو خوندم بعد نماز اون خوشحالی تموم شد و تموم چیزا که درست کردم دست نخورده مونده خدایا این مشکل نمیذاره خوشحال باشیم تمومش کن امروز هشت روز شد واگه من گاهی میخندم به خاطر دخملیه ازت خواهش میکنم کمکم کن خدایا چرا ما اصلا چرا بنده های بی گناهت؟

1439

امشب دیگه واقعا مادر وپدرشو شناختم دلم واسه حامد میسوزه یعنی واقعا انقدر این محبتای ساده سخته انقدر پسرتون بی ارزشه یعنی انقدر کمک کردن واستون سخته امشب بعد شش سال برای اولین بار دیگه انقدر کفری شدم که هرچی این چند سال جواب نداده بودم وگفتم نه اینکه فحش تموم چیزایی که این چند سال واسه حامد کم گذاشتن و واسه برادر شوهرم خواستن باورتون میشه همچین پدر مادری که داماد بخوان ولی پسرشونو نه بعضی وقتا انقدر ازاین موضوع دلگیرمیشم که به حال حامد گریه میکنم تا توی همچین خونواده های سرد وبی محبتی نباشین درد منو نمی فهمین ، ازخدا میخوام این مشکل منو واسه کسی نخواد ومنت کسی بالا سرتون نباشه من این عذاب رو کشیدم ومیدونم واسه آدمایی درسطح خودم چه درد بزرگیه

1438

امروز شش سال از روز خواستگاری ما گذشت ولی انقدر ناراحت بودم که خوشحالی واسم معنایی نداشت و شوهری هم که  زد به یه ماشین و چهارصد خسارت داریم خدایا حکمتتو نمیدونم ولی تو هیچ مرحله ای انقدر نیازمندت نبودم ولی بدونید خیلیا لیاقت کمک ندارن وتو این دوره اعتماد به بعضیا اشتباه محض 

1437

انتهای شب نگرانی هایت را به "خدا "بسپار 

و

آسوده بخواب "خدا" بیدار است.

پس تو آرامشم را برگردان

منتظرم

1436

خدای من ازت دلگیرم حق من،حق ما این نبود چشمامو اینطور گریون کنی اینطوری شوهرمو آشفته کنی  ای خدایی که خودت این مشکل رو تراشیدی خودت تو اثباتش کمکم کن حق ما نیست ولی بازم شکرت خودت حکمتشو میدونی اما من، من بی طاقتم صبر ایوب ندارم محتاجتم زیاد کمکم کن بذار اون دلخوشی برگرده من بخندم، حامد بخنده  مابخندیم

1435

هر چقدر ساده تر باشی
تنهاتر خواهی بود
این مردم ادعا دارند سادگی را دوست دارند...
اماتنها کسانی رو به تمسخرمیگیرند؛
آدم های ساده است!

1434

هر چی فکر میکنم نمیدونم دلیل اینکه رشته ی کامپیوتر رو انتخاب کردم چی بود  چه خوب شد که دانشگاه نرفتم یعنی کنکور دادم دولتی که هیچ علمی کاربردی واسه ترم یک رفتم کاراشو انجام بدم حامد اومد واسه خواستگاری گفت یه شرط تورو خدا قبولش کن گفتم تا چی باشه گفت الان دانشگاه نرو!!!گفتم چرا؟گفت تو پات به دانشگاه برسه دیگه به من نگاهم نمیکنی چه برسه به ازدواج بعد که زنم شدی هر چی خواستی درس بخون!بعد چند بار بحث بالاخره من اون سال دانشگاه نرفتم واین شد که زن حامد شدم تا چند ماه بعد دو دل بودم ولی الان از زندگیم راضیم الانم قصد دارم رشته ای به جز کامپیوتر رو ادامه بدم ازکامپیوتر  متنفرم حامد گفته هر وقت دوس داری طبق قولی که داد ولی من هدفم از سال آینده س که دخملی بزرگتر شده باشه وخانم یا آقایی که برات مهمه با کی تبادل لینک داشته باشی هر کسی واسه خودش شخصیت داره معیار تحصیلات نیست میزان شعور وشخصیته،تو دلت نمیسوزه واسه کارگری که از صبح تاشب داره زحمت میکشه رفتگری که نیمه شب کوچه رو تمیز میکنه من براشون احترام قائلم چه تحصیلات داشته باشم چه نداشته باشم واسه شما هم اجباری نیست که حتما به وب من سربزنی یا وب دیگرانی که نمیدونن شما تحصیلات واست مهمه براتون متاسفم

1433

امروز خونه رو تمیز میکردم به حامد گففتم دخملی رو ببر اتاقش تا من پذیرایی رو تمیز کنم یه کم تمیز کردم دیدم هیچ صدایی ازشون نیست رفتم تو اتاق میبینم دخملی با مداد ابروی من نقاشی میکشه !!!حامدم باطری انداخته رو اسباب بازیا دخملی ببینه چطورین!منم دارم از کمر درد میمیرم مجبورش کردم اتاقو تمیز کنه بیاد بیرون البته همیشه اینطور ی نمیشه اگه بخواد تمیز کاری بکنه واقعا برق میندازه.واسه شام زرشک پلو با مرغ درستیدم بعد با کمر درد گفتم بریم بیرون یه چندتا مغازه لباس ومبل دیدیم دیگه از گرسنگی میمردم سریع اومدیم شامو گرم کردم خوردیم اومدم نت  حامدم دوتا بادکنک واسه دخملی خریده دوباره رفته بیرون دخمل کنارم داره دیوونم میکنه چهل مین شد تا این پستو نوشتم

1432

وای خدا جون ممنون بالاخره زمین اینجا رو سفید پوش کردی الان من ازخوشحالی خوابم نمیبره

1431

فردا روز خرید واسه خونه اس ومن چقدر خوشحالم مگه بهتر از این میشه اصلا روحیه میده به آدم

1430

وای از دست این حامد من گیگ میگیرم میره  فیلم میبینه سه ساعت وربع نشسته فیلم سینمایی دیده 

رفتم کابینت تمیز کنم چهار تا قیچی که پیداشون نمیکردم رو خراب کرده گذاشته زیر باقیه وسایلا دوتاش شکسته یکیش شسته خراب شده یکیشم باز نمیشه بعد میگم میگه نه وسیله گذاشتی خراب شده آخه قیچی چرخ خیاطی چه ربطی به آشپزخونه داره؟

1429

به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد‏!‏
سهراب سپهری

1428

شاد باش

نه یک روزکه همیشه...
بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان بپیچد
که پشیمان شوند
آنان که برسر غمگین بودنت
شرط بسته اند...

1427

من موندم این هندیا باچه قدرت تخیلی فیلم میسازن‏‏!شبکه ها ریخته به هم من چند شب پناه بردم به جم بالیوود یعنی فقط میخندی از قدرت تخیلشون این از هندیا فیلم ترکیا رو دوس دارم ولی خب اگه ببینین همیشه دارن زیر آب میزنن و فکر انتقامن ایرانی هاش که اصلا حیف چشم که نگاشون کنه گند زدن به جم

1426

امروز صبح خواهری بامامان بابا اومدن منم هوس آبگوشت کرده بودم دیدم دور همیم درست کردم واقعا چسبید من تا چند سال پیش ازآبگوشت متنفر بودم از درس آبگوشت غذای لذیذیه هم همینطور اصلا نمیدونم چرا فکرمیکردم آدمای ساده وفقیر این غذا رو میخورن‏!‏‏!‏‏!‏
مامان ایناساعت۲رفتن منم یدفعه تصمیم به پخت کیک گرفتم یه کیک قابلمه ای پختم واقعا عالی شد دخملی هم خیلی دوس داشت بعدم یه کم کمپوت سیب پختم من که عاشق کمپوتم هرکی هم خورده خوشش اومده

بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد
Designed By Banooye Barfi ...