1490

داخل آشپزخونه غذا درست میکردم به دخملی میگم بشقابتو که شیرینی خوردی بیار مامان تمیزش کنم
میگه دستم بنده😳😉😊
من موندم این حرفا رو چطوری و از کجا میاره 
یا وقتی پسر عمه ش اسباب بازی نمیده بهش میگه بده گناه دارم😀😳
یا وقتی میخوام دعواش کنم میگه بی ادبی نتونیا😘😄
و جالب تر از همه موقع خواب  واسه خودش قصه تعریف میکنه😄😂

۱ نظر

1487

امروز دخملی خونه ی مامان تلفن رو از پریز کشید و من ومامان اشتباها به برق زدیم 😳و کار تلفن رو تموم کردیم😂 بیچاره ها نزدیک هفتصد پول تلفن داده بودن خدا کنه تعمیر بشه من که خیلی زورم گرفت خدا رو شکر که مودم مشکل پیدا نکرد...

۰ نظر

قبل از دو سالگی...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دخملی در شهر کاتی!!!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

1475

دخملی مداد و دفتر داره و همش در حال نگاشی(نقاشی) کشیدنه البته هیچ صفحه ای سفید نمیمونه وبه همه سفارش ماهی و جوجو میده😀

هر روز گیر میده که واسش نقاشی بکشم بهش میگم یه چیز دیگه بگو فقط ماهی نباشه میگه تویزون(تلویزیون) واسش کشیدم میگه کنتلش (کنترل) کشیدم  میگه روشنش کن😯😳

۱ نظر
درباره من
بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان