هر چی فکر میکنم نمیدونم دلیل اینکه رشته ی کامپیوتر رو انتخاب کردم چی بود چه خوب شد که دانشگاه نرفتم یعنی کنکور دادم دولتی که هیچ علمی کاربردی واسه ترم یک رفتم کاراشو انجام بدم حامد اومد واسه خواستگاری گفت یه شرط تورو خدا قبولش کن گفتم تا چی باشه گفت الان دانشگاه نرو!!!گفتم چرا؟گفت تو پات به دانشگاه برسه دیگه به من نگاهم نمیکنی چه برسه به ازدواج بعد که زنم شدی هر چی خواستی درس بخون!بعد چند بار بحث بالاخره من اون سال دانشگاه نرفتم واین شد که زن حامد شدم تا چند ماه بعد دو دل بودم ولی الان از زندگیم راضیم الانم قصد دارم رشته ای به جز کامپیوتر رو ادامه بدم ازکامپیوتر متنفرم حامد گفته هر وقت دوس داری طبق قولی که داد ولی من هدفم از سال آینده س که دخملی بزرگتر شده باشه وخانم یا آقایی که برات مهمه با کی تبادل لینک داشته باشی هر کسی واسه خودش شخصیت داره معیار تحصیلات نیست میزان شعور وشخصیته،تو دلت نمیسوزه واسه کارگری که از صبح تاشب داره زحمت میکشه رفتگری که نیمه شب کوچه رو تمیز میکنه من براشون احترام قائلم چه تحصیلات داشته باشم چه نداشته باشم واسه شما هم اجباری نیست که حتما به وب من سربزنی یا وب دیگرانی که نمیدونن شما تحصیلات واست مهمه براتون متاسفم