1509

+نمیدونم این ساندویچی های پارک چه فکری پیش خودشون میکنن از کنارشون رد شدیم میگه بفرما ساندویچ با نگهداری بچه😳😳😳

گفتم یعنی من انقد ساندویچ نخورده ام که بشینم بخورم شما بچه نگه دارین من زهر بخورم نه ساندویچ!!!
++دخملی رو بردیم بستنی واسش بخریم گیر داده به قیفی چون خیلی کثیف میکنه گفتیم لیوانی بریزن بعد لیوانی رو مثه قیفی میخوره 😳ملتم خیره شدن نگاش میکنن و میخندن😀

+++واسه افطار امشب خونه ی عمه دعوتیم خیلی دوس دارم برم خدا کنه حامد باشه🙏

۱ نظر
مهتاب
۳۱ خرداد ۱۶:۱۴
آخی چه نازه یه عکس بذار از دختر گلت 😍

پاسخ :

فوای تو عزیزم 😘
چشم عزیزم عکسشو میذارم💗
درباره من
بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان