عموم تهران یه ویلایی داشت داد واسشون آپارتمانی ساختن و شش واحد بهشون دادن بعد تو این مدت یه عروس داشتن که پاپیچشون شده بود سر یک سال باید عروسی بگیرین این در حالی بود که عموم همون اول بهشون گفت این پسر من هیچی نداره منم نهایت یه عروسی واسشون بگیرم بعد هی دبه دراورد که باید عروسی بگیرین عموم هم اون مدت هیچی پول نداشت گفت نمیتونم عروسی بگیرم بعد گفت اگه نگیرید حامله میشم آبروتون بره انقد وقیح و پر😵😐
خلاصه دید نشد گفت میخوام بینیمو عمل کنم پسر عموم شش تومن گرفت از عموم و بردش عمل کرد دوباره بعد دو ماه شروع کرد که عروسی میخوام اگه نمیگیرید خونه رهن کنین میخوام برم سر خونه زندگیم بعد پسر عموم چهار سال پیش سی تومن از عموم گرفت و خونه رهن کرد بعد چند ماه که آپارتمان ها آماده شد عموم گفت پول رو بدید بیایین داخل یکی از این واحدها وسایل اوردن بعد پول رهن رو هم برداشتن گفتن واسه عروسیمون بوده 😳حالا هم دوساله همون جا میشینین و خونه رو هم به سلیقه خودشون دکور کردن بعد پسر عموم رفته یه جا واسه یخچال خونه ی عمو درست کرده یه تومن ازشون گرفته گذاشته روی پولش اپل خریده که زنش پست بزاره بگه هدیه همسر عزیزم اونم با قاب بنفش یعنی واسش رنگ سال رو خریده😐
نمیدونم چرا بعضیا فکر میکنن با اپل آخر کلاس هستن
بازم نمیدونم چرا اینا که این مدلی هستن هم به همه چیز میرسن هم نمیدونم از روی ترس یا هر چیزی همه بیشتر بهشون احترام میزارن
والا من واسه خونه طلاهامو فروختم واسه عروسیم سرویس نداشتم ولی بازم خانواده ی شوهر زبونشون درازه😐😐
این رفتارها رو دقیقا برادرشوهر وزنش هم داشتن و به همه چیز رسیدن که اونم ماجراش سر دراز داره