چهارشنبه ۲۲ دی ۹۵
من و دخملی دوباره سرماخوردیم کاش سرماخوردگی از جهان ریشه کن میشد من که خود درمانی میکنم ولی دخملو میبریم دکتر الهی مامان نباشه مریضی تو ببینه
صبح از ساعت ده تا یک معطل واکسن دخملی شدیم از بس شلوغ بود این وسطم همسری تا جایی که میشد غر زد حالا خوبه نمیخواستن به خودش بزنن وگـرنه اونجا رو ،رو سرشون خراب میکرد!!!
راستش وقتی وبم رو ساختم خیلی حس خوبی داشتم ولی الان که مینویسم سخت فکرم درگیره از یه طرف قسطه که جمع شده و آدم بی فکری که اصلا واسش مهم نیست زندگی ما چطور با یه بچه کوچیک میگذره و از یه طرف واکسن دخملی بدجور داغونم کرده فقط دوس دارم زود تموم بشه طاقتشو ندارم