سلام به دوستای گلم
من هستم و میخونمتون اما حس کامنت و پست نداشتم
اولین فرصت واستون کامنت میزارم 😍
خیلی حرف داشتم و نیومدم بنویسم
دوسال هست که شوهررو میگیرم به کار😄
امسال اول یخچال و فریزر رو تمیز کرد
و یه شیلنگ آب که نصاب واسه یخچال نزاشته بود رو درست کرد
یخچال وقتی بازشد داخلش زنگار گرفته بود😐
حیف پول که بدی به نمایندگی انگار خودمون نمیتونیم بزنیم به برق
فقط میخوان پول بگیرن
خوشحال بودم که قسطمون تموم شد تا قبل عید گندش در اومد
ما یه چک گذاشتیم پشت حساب وام که پاس بشه نشده بود حساب ضامن رو که بابام بود بسته بودن زنگ زد ناراحت بهمون خبر داد😐
انقدر اعصابم بهم ریخت که صبح تا ظهر فقط گریه میکردم و تپش قلب داشتم
دیگه یه تومن ریختیم به حساب 😑
یه روز هم گاز رو قطع کردن از ساعت یازده تا سه هر چی نشستم وصل نشد آخرش به دخملی نون پنیر دادم یه کم خورد زنگ زدم تاکسی اومد رفتیم خونه پدرشوهر
اونجا هم آشپزخونشون رو تمیز میکردن دیگه یه کم کمک کردم بعد دخملی رو خوابوندم
دیگه نگم که همین یه بار کافی بود یعنی دیگه مجبورم بشم بدون شوهر نمیرم😐
واسم سواله که آیا این کارها رو از عمد انجام میدن که من نرم خونشون!!!
بیست ودوم تولدم بود همه تبریک گفتن مامان اینا پول دادن شوهر هم که هنوز ندیدم
نمیدونم کادو بده یا نه!
این سه چهار سال که نگرفت!!!
تازه تاریخ تولدم با تاریخ عقد اشتباه میکنه و میره رو اعصابم
منم دیگه دو ساله روز مرد و تولدش کادو نمیدم
چقدر بهش بگم من واسم مهمه
تا سال اول ازدواج هر چیزی واسه من میخرید اما حالا انگار طلسم شده و منو کفری میکنه
این قسمت رو قبل عید نوشتم ولی پست نکردم
عید امسال هم زیاد جالب نبود فقط خوبیش این بود که شوهر خونه بود و میرفتیم بیرون
نصف بیشتر دیدنی هامون مونده که اصلا حوصله شو ندارم
بری دیدنی بعد بشینی تو خونه که بیان حاضری بزنن
حالم بهم میخوره از این مدل و هیچوقتم نمیمونم
عید باید هر کس هر مدلی خوش هست بگرده نه دیدنی به زور و اجبار😐😤
دیگه از این بلاهایی که سر ملت میاد هیچی نگم بهتر اصلا انگار به ما ایرانی ها خوشی نیومده😢
از خانواده ی شوهر هم هیچی نمیگم نه میتونم تغییرشون بدم نه کاری انجام بدم ولی بعضی وقت ها نمیتونم بیخیال باشم و شدیدا رو اعصابم هستن
انگارفقط اینا هستن که تو دنیا خوب میخورن و میپوشن و میگردن و همه چی بلد هستن
خلاصه تک هستن واسه خودشون😉
خدایا منو از این شهر ببر نجاتم بده از دستشون😂
امروز هم نی نی جاری دوازده روز زودتر به دنیا اومد نمیدونم چرا بچه های این خونواده انقد عجله دارن
دختر منم دو سه هفته زودتر اومد😄
امروز که بیمارستانه و شوهر نیست که بریم ملاقات ،فردا میریم خونشون
***
مینا جان عزیزم من اینستا دارم ولی خوب چون یکی از اقوام وبلاگ داره و شدیدا هم فضول هست و داخل فالورهای منم هست و نمیتونم دوستام رو فالو کنم
تلگرام کانال دارم اگه خواستی بگو
***
سال خوبی داشته باشین و به هر آرزویی که دوس دارین برسین❤
- شنبه ۱۰ فروردين ۹۸
