خـاطــرات بانــوی بـــرفی

یلدا نوشت...

یه اتفاق عجیبی که افتاد این بود که خواهرها سه شنبه اومدن خونمون و پنجشنبه صبح با هم رفتیم خونه ی مامان چون قرار بود شب یلدا هر دو جا بریم شوهری گفت صبح برو که تا ساعت هشت ونه باشی بعد بریم خونه ی ما😉

دیگه خونه ی مامان وسایلا رو آماده کردیم و قرار بود عمو اینا هم بیان که دور هم باشیم شب ساعت هفت ونیم بود که مامان گفت شام بخوریم که بعد بتونید باقی خوراکیا رو هم بخورین دیگه غذای ما رو کشیدن و ساعت هشت و نیم تا اومدیم راه بیفتیم مادرشوهر زنگ زد که چرا نمیایین😟رسیدیم خونه شون مادرشوهر که انگار ما قتل کردیم چنان اخم کرده بود که تا نگاهش کردم پشیمون شدم از اینکه اومدم چون من بهش گفته بودم ما میریم خونه ی مامانم ساعت هشت ونیم نه میاییم شوهری هم میخواست بهش بگه چرا اینطوریه دیگه نذاشتم 😐گفتم بیخیال بار اولش که نیست  بعد کم کم خوب شد و به جز اولش بقیه ش خوب بود و خوش گذشت  چایی آتیشی هم داشتن خیلی خوشمزه بود 😋دیگه ساعت یک و نیم برگشتیم خونه و یه کم خوردنی هم واسمون گذاشته بود

اونجا که بودیم بحث خونه کشیده شد وسط و برادرشوهر گفت بیایین یه دو طبقه بگیریم یا زمین بخریم بسازیم  چرا چون اقا محیط اپارتمانی نمیتونه زندگی کنه روزی که ما خونه خریدیم ما تونستیم داخل یه هشت واحدیه هفتادوپنج متری بگذرونیم ولی آقا گفتن که نمیتونن زنشون رو داخل اپارتمان شلوغ ببرن و گشتن واسش یه واحد نود متری همکف حیاط دار و سه طبقه خریدن بعد حالا اومده این تز رو میده که اینجا هم نمیتونه زندگی کنه چرا چون زن واحد بالایی موهاشو شونه میکنه میندازه تو حیاط خونه ش این در حالیه که باتذکر میشه حلش کرد نشد شکایت کرد ولی هدف اصلی برادرشوهر اینه که یا زمین رو بهش بدن یا مامانش اینا بزارن یه واحد روی خونشون بسازه بعد جالبه که خواهرشوهر هم هی طرفش رو میگیره اما شوهر میگه اینبار دیگه کوتاه نمیام مگه ما ادم نیستیم منم به شوهر گفت برادرت نه با ما نه با هیچکس دیگه نمیتونه این فقط  حرفش واسه اینه که ویلایی میخواد...

یه موقعیت کاری هم واسه شوهر پیش اومده تو یکی از شهرستان های کویری اول که گفت شدید مخالفش بودم اما الان که فکر کردم دیدم من اینجا هم با اینکه همه نزدیکم هستن بازم صبح تا شب تنهام به شوهر گفتم پیگیرش بشه اگه قطعی بشه حاضرم باهاش برم ولی شوهر میگه میدونم تو محیط اون شهر خیلی سختته چون خیلی سرد وخشک هستن وفرهنگشون خاصه خودشونه ...

اما من حاضرم واسه آیندمون هم که شده برم 

خوب یه کانال زدم عکسا رو از این به بعد اونجا میزارم راحت تر اینجا  لود کردن سخته و وقت گیر😉

هرکسی لینک کانال رو خواست بهم بگه

لینکتو برا منم بزار عزیزم
فرستادم عزیزم اگه نرسید بهم بگو
لینک اومد ولی تو سرچ نمیاره
نمیدونم چرا عزیزم
نیومده عزیزم
اومدم اینستا
برا من لینک کانال نیومده ها
فرستادم عزیزم اگه نیومد بهم بگو😳
دوشنبه ۴ دی ۹۶ , ۱۱:۳۶ بانوی تیر ماهی
کانال رو ساختی ؟
بانو فرستادم اگه نیومد بگو
وا خوب بلاخره تو هم خانواده داری دوست داری تقسیم کنی زمانت رو اخمش دیگه واسه چیه!
خب خداروشکر خوش گذشت 😍
وااای اینارو زنش بهش یاد میدها جاریت اگه در این جور مواقع سکوت میکنه و تایید بدون که حرف خودش بوده که از دهن برادرشوهر بیرون میاد
هر کاری که باعث پیشترفتتون میشه غافل نشین
من آدم همچین شرایط هایی هستم چون تجربه کردن محیط های جدید رو دوست دارم از یه طرفم اگه باعث پیشترفتم بشه حرفی ندارم ولی باید ازش مطمئن بشید بعد برین
انشاالله که هرچی و صلاح و خیره همون براتون پیش بیاد
چون برادرشوهر گرسنه ش شده بود همه باید پاسوز اون میشدن
اره خوب بود
تازه زنش خودش رو میزنه به اون راه و حرف نمیزنه قشنگ معلومه نقشه شون چیه
منم دوس دارم تجربه کنم اینده از هرچیزی مهم تره حالا ببینیم سر حرفشون می مونن یا نه
ممنون عزیزم
لینک ندارما
❤❤❤
همیشه خوش باشید.
به نظر من برو... مثه اینا که می‌رن عسلویه و چند ساله بار زندگیشونو می‌بندن
همینطور شما عزیزم
اره حالا اگه زیر حرفشون نزنن حتما میرم اینده مهمه
سلام عزیزم
ایش از این مادرشوهر حالا یک ساعت دیر و زود مگه چی میشه
اگه دوری از خانواده واست سخت نیست حتما برو چون با شرایط اقتصادی الان آدم باید از هر موقعیتی برای پیشرفت استفاده کنه ... امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید و موفق باشید 😍
سلام عزیزم
برادرشوهر شکم پرست گرسنه ش شده بود بحث کرده بود اونم اخمشو به ما میکرد
دوری رو میشه عادت کرد ولی اینده واسم از هر چیزی مهم تره
انشالله ببینیم چی میشه
شنبه ۲ دی ۹۶ , ۲۱:۵۰ انتخاب هایم مرا به اینجا رساند
مادر مستر هم از این اخلاق ها داره
البته اونا هر سه نفرشون این مدلی هستن
حالا بشینه حسرت بخوره که برم بهش سر بزنم
رفت و آمد کردن لیاقت میخواد
درست رفتار کردن جزیی از تربیت حساب میشه
که خوشبختانه خیلی ها بی نصیب هستن

من که میگم دوری و دوستی
خدا که هدایتشون نمیکنه ما هم تربیتمون اجازه نمیده که  مثه خودشون باشیم
والا اعصاب ادم راحت تره اما اینا پرو میشن 
فقط خدا رو شکر که خونمون زیاد نمیان اگه نه رسما دیوونه ممیشدم
شنبه ۲ دی ۹۶ , ۲۰:۱۹ سپیده مامان درسا
عزیزم الهی همیشه بهتون خوش بگذره کنار هم
به نظرم اگه واستون بهتره حتما برو با همسرت ان شالله که خیر باشه و بهترین ها واستون اتفاق بیوفته
ببوس گل دخملی رو از طرف من
ممنون عزیزم❤
به شوهر گفتم بپرسه اگه خوب باشه حتما میریم
فدای تو😘😘😘
شنبه ۲ دی ۹۶ , ۱۹:۱۰ بانوی تیر ماهی
سلام بانو جان :-*

خب به نظرم که برادر شوهرت زیاد پر توقع شده و این خیلی بده :-(
همیشه بچه های ته تغاری هر کاری دلشون میخواد میکنن و بزرگترا هم گوش به فرمان اونان
اما بچه ی بزرگتر حق رو هم بگه قبول نمیکنن :-(
ان شالله که هر چی صلاحتون باشه همون براتون پیش بیاد :-*

آدرس رو واسه منم بفرست ♥
سلام عزیزم
خیلی هم پرتوقع شده وقتی رفتن بدون قسط و وام واسش خونه گرفتن همین میش
خوشی زده زیر دلش پرتوقع شده اما ما که قسط میدیم به همینم راضی هستیم
آخه این ته تغاری هم نیست ولی همه کاری واسش میکنن همه مدلی تامین میشه
اما واسه من و شوهرم فقط حرف مفت میزنن
ممنون عزیزم
لینکو بزار با تلگرام راحت نیستم ولی هر از گاهی میام سر می زنم خخخ
❤❤❤❤
ما که خودمونو از دیر و زود گفتم خانواده ها خلاص کردیم داداشم زنگ زد بیام دنبالتون پیش ما هم بیاید گفتم نه نمیایم امسال فقط اینور تموم شد
به هیچ وجه خونه هاتونو با فامیل و آشنا همسایه نگیرید بخدا فقط ماهایی که تو این وضعیم درک می کنیم برادر شوهرت هم به قول تو فیلمشه خونه ویلایی بگیره

زندگی تو غربت سختی خودشو داره که دوستای من چند تاشون رفتن شمال خیلی بد تعریف می کنن میگن آدم تا جای اونا نباشه نمی فهمه ولی ایشالا هر چی صلاحتون باشه اتفاق بیفته براتون عزیزم
وای من با اینکه بهشون گفتم ولی بازم بیخیال نمیشن حالا باز عصبی بشم به خانوادم یه چی میگم ولی اونا رو چیکار کنم بدتر از همه اخم مادرشوهر😳
منم اصلا دوس ندارم مخصوصا با برادرشوهر بهونه گیر واقعا هم فیلمشه چون خونه رو اماده واسش گرفتن قسط نمیده ولی ما هنوز درگیر قسطیم زمین بخریم پول ساختش رو از کجا بیاریم
آره خیلی سخته چون اینجا دیگه حداقل همه جای شهر رو بلدی ولی اونجا واسه همه چی غریبی😐اونم یه شهر ی که تفکرشون خاصِ خودشونه
ممنون عزیزم
امان ازاین مادرشوهرا
منم حیلی دلم میخواد شوهرجان بره یه شهر دیگه و ازاینجا دور باشیم.البته به شرطی که مادرشوهر هوس نکنه بیاد خونمون.
چه جاری حساسی داری😁
آدرس کانالتو دوست داشتی بده
هدایت که نمیشن ادم باهاشون چیکار کنه😀
منم به شوهر میگم دوس دارم برم از همه دور بشم ولی میگه طاقت نمیاری😭
مطمئن باش دور بشی هوسش بیشتر میشه
صدرحمت به جاری برادرشوهر بد دله
بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد
Designed By Banooye Barfi ...