خـاطــرات بانــوی بـــرفی

گـواهینامه

سال ۸۸ بود که با خواهر تصمیم گرفتیم وقتی خواهر هجده سالش شد باهم بریم گواهینامه بگیریم یک ماه نگذشته بود که👈 بدترین اتفاق 👉زندگیم افتاد از اون روز دیگه به هیچ عنوان حاضر نشدم واسه گواهینامه ثبت نام کنم یه مدتی هست شوهر گیر داده که باید گواهینامه تو بگیری  خودمم خیلی دوس دارم نمیدونم چیکار کنم خواهر سال بعدش رفت حتی رانندگی هم میکرد تا یه روز که خریدای مامان بزرگ رو میبردن سر پیچ کوچه باسرعت رفته بود خورده بود به در همسایه😀 از اونروز دیگه رانندگی نمیکنه اما شوهر خیلی دلش میخواد من مستقل باشم واسه همینم اصرار داره که زودتر ثبت نام کنم

به نظرمنم باید بشوری و بزاری کنار
ولی خیلی دوس دارم مستقل بشم
مردا کلا زنای مستقل رو دوست دارن از توانایت استفاده کن احتمالا راننده خوبی میشی 😍
آره شوهر همیشه به شوخی وجدی بهم میگه دوس دارم مستقل باشی
به نظرش یه جور زرنگ بودنه
منم گواهینامه گرفتم اماهیچوقت رانندگی نکردم که دیگه وقتش هم گذشته.
رانندگی خیلی سخته من که خیلی میترسم،یه دلیل دیگه هم که گردن نگرفتم نمیخواستم راننده شخصی خاندان شوهر بشم
من اگه شوهر کنار دستم باشه نمیترسم ولی تنها چرا😀
نیلو تمدید کن استفاده کن منم خیلی دوس دارم ولی ترس...باید باهاش کنار بیام
خوبه که...
بگیریدش:)
باید باهاش کنار بیام ولی دوس دارم بگیرم😊
بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد
Designed By Banooye Barfi ...